بصیرت افزایی

روشنگری دینی-سیاسی
  • خانه 

حکایت تاثیر گذار

17 فروردین 1397 توسط فرزانه كرمي اشكفتكي

چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:

۱-از کاسبی پرسیدند:
چگونه دراین کوچه پرت و بی عابرکسب روزی میکنی؟!
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش
مرا در هرسوراخی که باشم پیدامیکند
چگونه فرشته روزیش مراگم میکند.

  ۲-پسری بااخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری میرود،
پدردخترگفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دخترنمیدهم!
پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود،
پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسرمیگوید:
ان شاءالله خدا او را هدایت میکند!
دخترگفت: پدرجان
مگر خدایی که هدایت میکند
با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟!

  ۳-ازحاتم پرسیدند: بخشنده ترازخود دیده ای؟
گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم
کباب کرد.
گفتند: توچه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم.
گفتند: پس تو بخشنده تری؟
گفت: نه!
چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.

 

۴-عارفی را گفتند: خداوند را چگونه میبینی؟
گفت: آنگونه که همیشه می تواند مچم را بگیرد اما دستم را می گیرد.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: دلنوشته لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام و فتوا
  • تحلیل مسائل سیاسی
  • دلنوشته
  • زنگ تفریح
  • سبک زندگی
  • مناسبتهای مذهبی
  • مهدویت
  • نمونه سوالات حوزه علمیه
  • پاسخگویی به شبهات
  • کلیپ و فیلم

پیوندهای وبلاگ

  • محصولات چند رسانه ای از بیانات امام و رهبری
  • دانلود سخنرانی های استاد فاطمی نیا
  • پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

کاربران آنلاین

آمار بازدید

  • ختم سوره واقعه
  • ازدواج
  • بندگان خدا
  • سهم ایران از دریای مازندران
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس